تکنولوژی اخبار موزیک عکس

۳ مطلب با موضوع «اخبار :: سینما و تلویزیون» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دوستان عزیز این سریال داره توی ترکیه پخش می شه و فعلا پخش فارسی نداشته ولی احتمالا بعد از تمام شدن در ایران پخش بشه به همین خاطر من و الهه خانم تصمیم گرفتیم که خلاصه های این سریال را کار کنیم که برگرفته از سایت رسمی سریال است.


  • ۰
  • ۰

خب سه شنبه اولین قسمت از فصل جدید سریال عشقنو پخش شد.در اخرین صحنه از فصل قبلی دیدیم که فاتح میخواست دوستاش وزینب رو با هواپیمای شخصیش ببره امریکا وداخل هواپیما خواستگاری کنه.ودراین حال هواپیما خراب میشود دراین فصل فاتح سعی میکند هواپیما رانجات دهد.فاتح شروع به دستوردادن تو هواپیما میکنه وهمه از دستوراش رو اجرا کردن وبالاخره فاتح تونست همه رو نجات بده و برگشتن استانبول.تصمیم گرفتن هرکس گوشه ای از کار رو بگیره تا عروسی انجام بشهبعد از اینکه همه کار ها انجام شد فاتح وزینب رفتند که لباس هایشان را بپوشند که زینب گف من اینجوری راحت نیستم بیا به خانواده هامون بگیم بعد ازدواج کنیم.ومیرن پایین واین تصمیم رو به همه میگن و برای قدم اول میرن بیمارستان تا تست قبل ازدواج بدن و اونجا زینب میترسه وکلی ادا درمیاره ولی بالاخره امپول رو میزنه.
بعد میرن خونه و تصمیم میگرن اول به خانواده فاتح بگن
منتظر میشن گولسوم(مادربزرگ فاتح)از سفر برگرده از ان طرف فاتح چون فکر میکنه ممکنه واسه مادربزرگش مشکلی پیش بیاد اورژانس رو خبر میکنه و وقتی گولسوم میاد زینب بهش میگهما اصلا ازدواج نکردیم و سلیم هم بچه فاتح نیست وهمین دیگه وگولسوم غش میکنه وسریع میبرنش بیمارستان.
تو بیمارستان فهمی وموکادس(پدرومادر فاتح)هم میرن بیمارستان وتو بیمارستان زینب به فهمی وموکادس هم میگه واون ها هم غش میکنند،بعد میرن خونه زینب أینا همراه اورژانس.وفاتح به همه انها میگوید.وعمه زینب غش میکنه وشوکت تیک عصبی میگیرد و بالاخره در این بین فاتح وزینب ناراحت میشوند،بالاخره همه از بیمارستان خارج میشوند وفاتح وزینب تصمیم میگیرین برن پیش پدرمادرشون وبه اونها توضیح بدند،زینب وشوکت باهم حرف میزنند وهم شوکت زینب رو می بخشه وهم خودش از زینب عذرخواهی میکنه،چون خودشو مقصر میدونه!!از اون طرف فاتح هم میره پیش خانوادش وهمه بافاتح بدرفتاری میکنند ومیگن باید زینب رو ول کنی که فاتح عصبی میشه ومیگه من عاشق زینبم وشما پشیمون میشین ووسایلش رو جمع میکنه میره خونه زینب أینا وبه همه میگه من میخوام باشما باشم،
شب به زینب میگه خوش به حالت تو خانوادت رو به دست أوردی ولی من از دست دادم،وزینب میگه نگران نباش من میدونم توهم دوباره بدست میاری.فرداش سر صبحانه فهمی میره خونه زینب أینا وبه فاتح میگه بین ما وأونا انتخاب کن؟فاتح روبه زینب میگه من خانوادم رو انتخاب کردم وهمه ناراحت میشن وفاتح میگع چرا ناراحت شدید من خانوادم رو انتخاب کردم(یعنی زینب اینارو)وهمه فاتح رو بغل میکنن وأین قسمت هم تموم میشه،

  • ۱
  • ۰

 خلاصه 266 و 267 برگریزان